ماما
قند عسلم بالاخره کلمه ای که من منتظرش بودم رو گفت و اون چیزی نبود جز ماما الهی ماما قربونت بره عروسک نازم صبح روز یکشنبه بیست و چهارم آذر وقتی که چهار ماه و شش روزت بود چشم باز کردی و دو بار کلمه ماما رو تکرار کردی و من حسابی ذوق زده شده بودم و فقط میبوسیدمت نفس ماما اینم موقعی که بابایی اومد خونه و اونم کلی ذوق کرد یه عالمه دوست دارم عزیز دلم ...